English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (6880 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gather writer U تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to gather way U شروع بحرکت کردن
to gather up U جمع اوری کردن اماده کردن
to gather up U جمع کردن برچیدن
to gather up U گرداوردن
to gather together U جمع کردن فراهم اوردن
to gather together U گرداوردن
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gather U دریافت داده از منابع مختلف
gather U جمع شدن
gather U بزرگ شدن
gather U جمع کردن
gather U گرد کردن گرداوری کردن
gather U نتیجه گرفتن استباط کردن
gather U نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
gather U گرد امدن
to gather head U قوت گرفتن سرپیداکردن
wool gather U خیالبافی کردن
wool gather U حواس پرت بودن
to gather head U نیروگرفتن
gather skirt U دامنچیندار
gather sternway U شروع به عقب رفتن
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
gather headway U شروع به جلو رفتن
to gather information [about; on] U جمع آوری کردن اطلاعات [در مورد]
writer U مصنف
writer U راقم نگارنده
writer U نویسنده
writer U نگارنده
writer U مولف
to gather supporters around oneself U جمع آوری کردن هواداران به دور خود
type writer U ماشین تحرر
type writer U حرف نگار
type writer U ماشین تحریر
writer to the signet U مشاور حقوقی اسکاتلندی
the present writer U این بنده این جانب
the present writer U مولف
letter writer U کاغذ نویس
letter writer U نامه نویس
letter writer U نامه نگاری
ink writer U در تلگراف مرکب نویس
black writer U چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
writer's cramp U دست گرفتگی
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
manifold writer U ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
news writer U خبرنگار
report writer U گزارش نویسی
the present writer U نویسنده
technical writer U نویسنده فنی
stroke writer U ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
sign writer U لوحه نویس
sign writer U تابلو نویس
letter writer U کتاب
report writer U نویسنده گزارش
scatter read gather write U خواندن توزیعی و نوشتن تجمعی
He fabcies himself as a writer (author). U به خیال خودش نویسنده است
console type writer U ماشین تحریر میز فرمان
band street writer U یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است
to make good as a writer U نویسنده موفقی شدن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com